ایجاد فرهنگ موفقیت سازمانی ۶ | رابین سیگر
اردیبهشت 4, 1397همه چیز در طراحی هویت بصری برند
اردیبهشت 4, 1397دو راهکار کلیدی برای ایجاد یک برند متفاوت
ما میخواهیم کاملترین مجموعه در حوزه خود برای مشتریان باشیم، همه چیز زیر یک سقف! اما امروز یکی از دلایل اصلی شکست کسبوکارها همین همهچیزبودن برای همهکس بودن است.
همهی ما زمانی که یک کسبوکار را شروع میکنیم، به دنبال یک آرزو، کمال و ایده آل در کسبوکارمان هستیم. میخواهیم کاملترین مجموعه در حوزه کاری خودمان باشیم. سبد کالا یا خدماتمان بالاترین حد ممکن باشد. مجموعهای کامل باشیم. اگر کالای خدماتی ارائه میدهیم به دنبال آن هستیم که با افزایش حجم کالا یا خدمات، به مشتریان ثابت کنیم که ما شرکت کاملتری نسبت به دیگر رقبا هستیم. امروزه یکی از دلایل شکست کمپانیها، همین همهچیز بودن است. در دنیای بازاریابی امروز، همهچیز برای همه بودن دیگر نتیجهای ندارد. هر کس بخواهد محصولاتش را برای همه ارائه دهد، بهمرور زمان هیچچیز قابل ارائه برای هیچکس نخواهد داشت؛ بنابراین وقتی به کالا و خدمات خود نگاه میکنید، بخشی از آنان خدمات و کالاها را سودآورتر از بقیه میبینید و برعکس برخی از آنها نیز که با هدف افزایش سود ایجاد کرده بودید، عامل از بین بردن سود کالاهای پربازده دیگر میشوند و مانند یک زالو، خون جریان درآمدی را میمکند. راهحل چیست؟ آیا فقط باید کالا و خدماتی را ارائه کنید که بیشتر از همه به آن تسلط دارید؟ اگر مشتری بخواهد بهاصطلاح جنسش جور باشد یا بخشی از خدمات دیگر را نیز در مجموعه ما دریافت کند چه باید انجام دهیم؟ این کار به نقدینگی و سود ما لطمه وارد میکند.
فرض کنید فروشگاهی دارید که در آن برخی کالاها، فروش بیشتری و تقاضای بیشتری دارند و سود و گردش سرمایه شما را تضمین میکند. در مقابل برخی کالا هم هستند که اصطلاحاً خواب سرمایه در آنها زیاد است. البته در حوزه خدمات هم همینطور است.
پس ایراد اول ایجاد لطمه و خلل در جریان درآمد و سود است. ایراد دوم: در علم بازاریابی، حدود سی سال است که در دنیا و هشت سالی است در ایران، واژه و تفکری به نام جایگاهیابی یا positioning ایجادشده است؛ یعنی کمپانیها باید سعی کنند تا جایگاه خاصی را برای خود در ذهن مشتری ایجاد کنند. اینکه بیاییم در هر بخشی ورود پیدا کنیم و توجیهمان این باشد که ما شرکت روبه رشد و تغییر هستیم، در دنیای واقعی جواب نمیدهد. مردم آنقدر وقت ندارند تا دربارهی ما و محصولات شرکت ما فکر کنند. ما باید بتوانیم در کوتاهترین زمان ممکن، در قفسههای ذهنی مردم جای بگیریم.
امروز به این فکر بکنید که چه خدمات و کالاهایی کمترین سود و فروش را در ۶ ماه داشتهاند. درواقع حذف کالا و خدمات بدون سود و کمفروش در ۶ ماه گذشته یکی از راهکارهای حل این مشکل است. آیا حذف آنان لطمه جدی به کار ما وارد میکند؟ آیا میشود این خدمات و کالاها را با کمک شرکای کلیدی و شرکتهای دیگر انجام دهیم؟ فرض کنید یک چاپخانه دارید. آیا لازم است تمام خدمات را خودتان زیر یک سقف انجام دهید؟ شما میتوانید کاغذ را از تأمینکننده کاغذ، فیلم و زینک را از لیتوگرافیها و خدمات پس از چاپ مانند صحافی، روکش و سلفون را در شرکتهای دیگر انجام دهد؛ اما اگر بخواهید همهی آنها را زیر یک سقف جمع کنید، اولین کاری که کردید، لطمه زدن به جریان درآمدی خود و جریان کاری منابع انسانی است. در برخی موارد لطمهای که به جریان کاری منابع انسانی وارد میشود بسیار مهم است.
بنابراین باید بتوانیم مفهوم positioning یا موقعیتیابی را بهخوبی درک کرده و در شرکت خود به کار بگیریم. جریان درآمدی و جایگاهیابی دو بالی است که موفقیت شرکتها را در پی دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جایگاهیابی کتابی را به شما معرفی میکنم با نام جایگاه سازی (نبردی در ذهن) اثر ال ریس و جک تراوت؛ که این کتاب حدود سی سال است که به عنوان کتاب مرجع در این حوزه استفاده میشود.