هوشمندی فرهنگی در سازمان ۵ | گرام کدرینگتون
اردیبهشت 31, 1397راهکارهای جذب مشتری ۱ | فرانک فارنس
اردیبهشت 31, 1397هوشمندی فرهنگی در سازمان ۶ | گرام کدرینگتون
همانطور که در قسمت پنجم سخنرانی دکترگرام کدرینگتون به سه گام اساسی در مورد نحوه تاثیرگذاری فرهنگی در دیگران اشاره شد ، هم اینک قسمت آخر سخنرانی او را در ادامه ویدئو بالا ببینید و محتوای متنی آنرا در ادامه بخوانید:
شما تغییر کردهاید بنابراین باید خود جدیدتان را بشناسید. گام اول بسیار مهم است و باید بدانید که آماده تغییر چه چیزی هستید و برای تغییر چه چیزهایی آمادگی ندارید . گام اول شناخت خود است. آمادهاید چه چیزهایی را تغییر دهید؟ آیا آماده هستید کارمندانتان روی عملکرد شما بیشتر اظهارنظر کنند؟ آیا آماده هستید که به مشتری اجازه تعامل بیشتری بدهید؟ آیا آماده هستید که قیمتها را کاهش دهید؟ در صورت لزوم، آمادگی چه تنظیمات و تغییراتی را دارید؟ چه چیزهایی اصلاً تغییر نمیکند و قطعی است و شما حاضر به تغییر آنها نیستید؟ این گام بسیار مهمی است زیرا زمانی که با نیاز به تغییر مواجه میشوید، باید تصمیم بگیرید که آیا تغییر خواهید کرد یا خیر.
۵گام طلائی برای حل مسائل سازمانی
در اینجا پنج گام طلایی به شما معرفی میکنیم که برای حل مشکل در هرجایی کاربرد دارد حتی مشکلات خانوادگی؛ اما اگر در شرکت یا سازمانی کار میکنید، حتماً این ۵ گام را بدانید و از آن استفاده کنید.
گام اول
دید مشتری یعنی از دید مشتری دنیا را چگونه میبینید؟ اگر مشتری بگوید که دیگر نیازی به محصولات شما ندارد آیا حاضر هستید که کارخانه خود را تعطیل کرده و یک کارخانه جدید احداث کنید؟ در برخی موارد مجبور به انجام این کار هستید در مورد گام اول بیشتر توضیح خواهیم داد.
گام دوم
مشاهده مشتری به این معناست که مشاهده کنید نیاز مشتری چیست؟ برای مثال شرکت کاترپیلار که در حال حاضر تولیدکننده کفش، کلاه و ساعت است در گذشته تولیدکننده ماشینآلات مکانیکی خاکبرداری بود. وقتی این شرکت تأسیس شد از خود پرسیدند که مشتری چه میخواهد. منطقی نبود که ماشینآلات تولید شود و سپس منتظر مشتری باقی بمانند. آیا مشتریان به تجهیزات خاکبرداری نیاز دارند؟ خیر، آنان درواقع به این تجهیزات برای خاکبرداری و ایجاد حفره نیاز دارند. از مشتریان پرسیدند که میخواهند کجا را خاکبرداری کنند؟ سپس به آنها تضمین دادند که در موعد مقرر، حفرهی خاکبرداری شده را به آنان تحویل خواهند داد. به نظر شما مشتریان برای ماشینآلات خاکبرداری پول بیشتری پرداخت کردند یا برای خاکبرداری و ایجاد حفره؟ بله برای خاکبرداری پول بیشتری پرداخت کردند؛ زیرا نیاز واقعی مشتریان همین بود. وقتی روزنامه میخرید، به کاغذ روزنامه مثلاً برای نوشتن، نیاز دارید؟ یا میخواهید از خبرها آگاه شوید؟ مسلماً به اخبار نیاز دارید نه به کاغذ آن. درواقع روزنامه شیوهای برای دسترسی به اخبار است.
سؤال مهم این است که مشتریان با چیزی که از شما میخرند، چه میکنند. به اینکه مشتریان از شما چه میخرند، فکر نکنید بلکه به این بیندیشید که با چیزی که از شما میخرند، چهکاری انجام میدهند. آیا شما میتوانید این کار را برایشان انجام دهید؟ این مسئله بسیار مهم است. برای بعضیها درک این موضوع مشکل است. شکلات تابلرون در هر فرودگاهی در دنیا وجود دارد. مردم با این شکلات چه میکنند؟ بهظاهر سؤال احمقانهای است زیرا مردم شکلات میخرند تا بخورند ولی این دلیل خرید شکلات تابلرون نیست؛ زیرا مردم آن را میخرند تا به هم هدیه بدهند و این شکلات یک هدیه عالی است. هرچند درنهایت خورده میشود اما کسی که آن را میخرد به نیت هدیه آن را تهیه میکند و هیچ هدیهای ارزان نیست. چون کسی دوست ندارد هدیه ارزان به کسی بدهد. همه دوست دارند به شخص مقابل بگویند: من برای هدیهای که تهیهکردهام، پول زیادی پرداخت کردهام؛ بنابراین این شکلات در فرودگاه ارائه میشود تا بهعنوان هدیه و سوغات خریداری شود. بستهبندی زیبایی نیز دارد انگار برای کادو دادن بستهبندی شده است. اگر بخواهید دنیا را از دید مشتریان ببینید، باید از خودتان بپرسید که به چه چیزی نیاز دارند. لطفاً این سؤال را با دیگران (مشتریان و همکاران) مطرح و بحث کنید.
گام سوم
این کار شماست پس خودتان این کار را انجام دهید و به بازاریابها و تیمهای تحقیقاتی نسپارید مخصوصاً اگر رئیس شرکت هستید. زمانی که جک ولش رئیس شرکت جنرال الکتریک – یکی از بزرگترین شرکتهای دنیا – بود، نیمی از وقت خود را صرف ارتباط با مشتریان خود میکرد. به شرکت مشتریان میرفت و از آنها میپرسید که از محصولات ما در کجا استفاده میکنید؟ میخواهم آن را ببینم. هنگامیکه به شرکت خود بازمیگشت، مشاهدات خود را با همکارانش در میان میگذاشت و از آنان میخواست تا راهکارهایی برای بهتر شدن محصولات ارائه دهند.
گام چهارم
صحبت با مشتری به این معنی نیست که زمانی که او برای خرید به سراغ شما میآید با او صحبت کنید. بلکه شما باید به سراغ مشتری بروید و چگونگی استفاده از محصولات خود را ببینید. این کار نوعی خلاقیت است زیرا ایدههای جدیدی برای شما ایجاد میکند و شیوهای خلاقانه برای انجام کار است. برای انجام این کارگاهی اوقات به سازمانهای دیگر نیز نیاز خواهیم داشت که در آینده در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
گام پنجم
نحوه ایجاد تغییر در محصول چگونه است؟ بعدازاین که با مشتری صحبت کردید و چهارچوبی برای تغییرات در نظر گرفتید، این سؤال به وجود میآید که چگونه باید ای تغییر را ایجاد کنید و این تغییرات در کجا باید اعمال شود؟ بعد از تمام مراحل قبل حالا نوبت ایجاد تغییر است. انجام این پنج گام، وظیفه هر مدیری است. امیدوارم این پنج گام که بهطور تئوری ارائه شد، دیدگاه شما را در کار تغییر دهد.