بازسازی‌برند | نوسازی برند


تغییر نگرش در طراحی خدمات و محصولات جدید ، اساسنامه هویت بصری برند، نحوه تعامل با مشتریان و ارتباطات با آنان و بسیاری از موارد دیگر از پایه‌های بنیادین بازسازی برند می‌باشد. بازسازی برند (Rebranding) متفاوت از بازسازی لوگو (Logo Redesigning) است. برخی از مدیران گمان می‌کنند اگر رنگ‌سازمانی یا لوگوی‌شان را عوض کنند برندسازی مجدد انجام‌شده است. اساساً برندسازی مجدد، از بازنگری در استراتژی شروع می‌شود، یعنی اول باید چارچوب‌های استراتژی برند بازتعریف شود. چارچوب استراتژی، به طراحان کمک می‌کند تا نسبت به بازنگری روی هویت بصری اقدام کنند. در حقیقت هویت بصری سازمان باید بیان‌کننده جوهره و ارزش‌های برند باشد.
برخی تصور می‌کنند اگر فقط ظاهر سازمان را تغییر دهند نشان‌دهنده این است که سازمانشان تغییر کرده یا به‌روز شده درحالی‌که همان محصولات قبلی را با همان اشکالات قبلی به بازار عرضه می‌کنند، سیستم توزیعشان همان سیستم قدیمی است و نحوه برخورد کارکنان تغییری نکرده است. مبحثی که برخی مدیران در مورد برندینگ به آن اهمیت زیادی نمی‌دهند، این است که از دفتر مرکزی‌شان راجع به بازار قضاوت می‌کنند و برحسب آن قضاوت‌ها استراتژی سازمان را برای نخستین بار می‌نویسند یا استراتژی را بازنگری می‌کنند.

چرخه برندینگ در کسب‌و‌کار


اگر برندینگ را به‌صورت چرخه نبینیم، سازمان دیر یا زود از گردونه رقابت حذف خواهد شد. بازسازی برند یک چرخه است که از تحقیقات، الگوبرداری و بررسی روند صنعت شروع می‌شود و پس از تدوین استراتژی، به ایجاد و توسعه هویت بصری و پیاده‌سازی استراتژی می‌رسد و پس از معرفی به بازار باید مدیریت شود و سپس دوباره به تحقیقات بازمی‌گردد تا مالکان و مدیران برند مطمئن شوند که می‌توانند در بازار بمانند.

چندین دلیل وجود دارد که سازمان‌ها به تغییر تصویر سازمانی‌شان می‌پردازند. مثلاً سازمانی که سال‌هاست کسب‌وکار خود را راه انداخته، برای اینکه تصویرسازمانی و محصولاتش به نظر مردم مدرن بیایند و مشتریان مدرن را نیز جذب کند به برندسازی مجدد روی می‌آورد. همچنین سازمانی که به خاطر محصولات یا اعضائش تصویری منفی پیداکرده، خوب است که برندسازی مجدد انجام دهد.


برند خود را نو کنید.

بسیاری از سازمان‌ها در این 3 حالت به سمت ریبرندینگ حرکت می‌کنند. جهت ایجاد تمایز نسبت به رقبا، پس از ادغام شرکت با سازمان دیگر و یا پس از خروج از ورشکستگی.
برای هر یک از این 3 حالت نیاز به استراتژی متفاوتی است ولی هدف تمام آنها زنده ماندن در ذهن مشتریان است. جایی که برندها برای به‌دست آوردن سهم بیشتر با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. ریبرندینگ یک استراتژی مؤثر بازاریابی است که در آن می‌خواهیم نو بودن، به روز بودن و تعامل داشتن با مخاطبان را نشان دهیم

شش مرحله اساسی برندسازی مجدد

دانلود خلاصه کتاب زاگ

کتابی که دیدگاه‌های بسیاری از مدیران برتر را در زمینه برندسازی متمایز و موثر تقویت کرد

دلایل بازسازی برند

سازمانی که سال‌هاست کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کرده ، برای اینکه تصویرسازمانی و محصولاتش به نظر مردم مدرن بیایند و مشتریان مدرن را نیز جذب کند به برندسازی مجدد روی می‌آورد. همچنین سازمانی که به خاطر محصولات یا اعضائش تصویری منفی پیداکرده، خوب است که برندسازی مجدد انجام دهد. برخی شرکت‌ها نیز جهت ایجاد تمایز نسبت به رقبا یا پس از ادغام شرکت با سایرین یا پس از اتمام ورشکستگی این کار را انجام می‌دهند. این وظیفه واحد بازاریابی است که تغییراتی را که شما در حین برندسازی مجدد ایجاد کرده‌اید را آزمایش کند و بازخورد مشتریان، کارکنان و گروه‌های متمرکز به آنها را بگیرد. این گام به سازمان شما اجازه می‌دهد تا لوگو و خط محصول جدید را قبل از راه‌اندازی با برند جدید، تنظیم کنید.

بازسازی برند یک چرخه است که از تحقیقات، الگوبرداری و بررسی روند صنعت شروع می‌شود و پس از تدوین استراتژی، به ایجاد و توسعه هویت بصری و پیاده‌سازی استراتژی می‌رسد .

اگر برندینگ را به‌صورت چرخه نبینیم، سازمان دیر یا زود از گردونه رقابت حذف خواهد شد.